جدول جو
جدول جو

معنی نابود شدن - جستجوی لغت در جدول جو

نابود شدن(صَ کَ دَ)
نیست شدن. ناپیدا شدن. (ناظم الاطباء). نابود گردیدن. فنا شدن. معدوم شدن. مضمحل گشتن. هلاک شدن. نیست گردیدن. فانی شدن. از بین رفتن. تفانی. زهوق. انقضاء. منقضی شدن. عدم شدن:
گم شد و نابود شد از فضل حق
بر مهم دشمن شما را شد سبق.
مولوی
لغت نامه دهخدا
نابود شدن
ليتمّ تدميرها
تصویری از نابود شدن
تصویر نابود شدن
دیکشنری فارسی به عربی
نابود شدن
Perish
تصویری از نابود شدن
تصویر نابود شدن
دیکشنری فارسی به انگلیسی
نابود شدن
périr
تصویری از نابود شدن
تصویر نابود شدن
دیکشنری فارسی به فرانسوی
نابود شدن
ตาย
تصویری از نابود شدن
تصویر نابود شدن
دیکشنری فارسی به تایلندی
نابود شدن
فنا ہونا
تصویری از نابود شدن
تصویر نابود شدن
دیکشنری فارسی به اردو
نابود شدن
להיכחד
تصویری از نابود شدن
تصویر نابود شدن
دیکشنری فارسی به عبری
نابود شدن
binasa
تصویری از نابود شدن
تصویر نابود شدن
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
نابود شدن
perire
تصویری از نابود شدن
تصویر نابود شدن
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
نابود شدن
perecer
تصویری از نابود شدن
تصویر نابود شدن
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
نابود شدن
zginąć
تصویری از نابود شدن
تصویر نابود شدن
دیکشنری فارسی به لهستانی
نابود شدن
погибать
تصویری از نابود شدن
تصویر نابود شدن
دیکشنری فارسی به روسی
نابود شدن
загинути
تصویری از نابود شدن
تصویر نابود شدن
دیکشنری فارسی به اوکراینی
نابود شدن
omkomen
تصویری از نابود شدن
تصویر نابود شدن
دیکشنری فارسی به هلندی
نابود شدن
umkommen
تصویری از نابود شدن
تصویر نابود شدن
دیکشنری فارسی به آلمانی
نابود شدن
नष्ट होना
تصویری از نابود شدن
تصویر نابود شدن
دیکشنری فارسی به هندی
نابود شدن
perecer
تصویری از نابود شدن
تصویر نابود شدن
دیکشنری فارسی به پرتغالی
نابود شدن
ধ্বংস হওয়া
تصویری از نابود شدن
تصویر نابود شدن
دیکشنری فارسی به بنگالی
نابود شدن
yok olmak
تصویری از نابود شدن
تصویر نابود شدن
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
نابود شدن
사라지다
تصویری از نابود شدن
تصویر نابود شدن
دیکشنری فارسی به کره ای
نابود شدن
kuangamia
تصویری از نابود شدن
تصویر نابود شدن
دیکشنری فارسی به سواحیلی
نابود شدن
死亡
تصویری از نابود شدن
تصویر نابود شدن
دیکشنری فارسی به چینی
نابود شدن
死亡する
تصویری از نابود شدن
تصویر نابود شدن
دیکشنری فارسی به ژاپنی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پابند شدن
تصویر پابند شدن
مقید شدن، گرفتار شدن
کنایه از عاشق شدن
فرهنگ فارسی عمید
(فَ دَ / دِ)
معدوم. از بین رفته. تباه شده. نابود. رجوع به نابود و نابوده شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از پابند شدن
تصویر پابند شدن
مقید شدن گرفتار شدن، عاشق شدن، مواخذ گشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ناسور شدن
تصویر ناسور شدن
جراحتی که به خون بیفتد، چرکین شدن، ریش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نابودکردن
تصویر نابودکردن
نیست کردن معدوم کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نابودشدن
تصویر نابودشدن
نیست شدن معدوم گشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ناخوش شدن
تصویر ناخوش شدن
بیمارشدن مریض گشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نابود کردن
تصویر نابود کردن
Annihilate, Obliterate
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از نابود کردن
تصویر نابود کردن
aniquilar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از نابود کردن
تصویر نابود کردن
aniquilar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از نابود کردن
تصویر نابود کردن
zniszczyć
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از نابود کردن
تصویر نابود کردن
уничтожать
دیکشنری فارسی به روسی